پرسشنامه سنجش رفتارهای پرخاشگرانه توسط بهرامی، داورمنش و قزل سفلو (1387) تهیه و تنظیم شده است و شامل 20 گویه میباشد. سیدی (1379) در مطالعهای برای تعیین اعتبار سازه ابتدا پرسشنامه را روی 219 نفر از دانش آموزان پایه ی اول در پنج مدرسه از مناطق مرکز و جنوب تهران از طریق مصاحبه با مادران آنها اجرا کرد. در تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از اجرای اولیهی پرسشنامه قابلیت اعتماد این پرسشنامه 65/ 0 و ضریب همبستگی هر سوال با کل سوالات 29/ 0 تا 60 /0 محاسبه شده است. کودکانی که از این پرسشنامه 45 نمره و یا بیشتر کسب می نمودند به عنوان کودکان دارای رفتارهای پرخاشگرانه تلقی می شدند. دانلود پرسشنامه
3 دیدگاه در “پرسشنامه سنجش رفتارهای پرخاشگرانه”
ممنون از شما خسته نباشید.من مطالبی که میخواستم پیدا کردم
با درود من در شیراز زندگی میکنم و حدود دو ماه است همسرم به علت سانحه تصادف در حین عبور از جاده با ماشین عبوری آن هم زمانی که با بچه ها با هم بودیم در حین مسافرت از بین رفت سه تا فرزند دارم دو تا دختر که تهران دانشجو هستند و مشاوره می‌روند و فرزند پسرم که دانش آموز با ۱۶ سال سن شیراز مشاوره می‌رود و من به علت رابطه خیلی صمیمی با خانم ام که همکار فرهنگی بوده و هر دو بازنشسته شدیم اما متاسفانه او را از دست دادم خیلی ناراحتم اختلال دارم به خاطر صحنه تصادف شب ها یا حتی روز خوابم دچار اختلال شده زیاد گریه میکنم مراحل انکار و خشم و چانه زنی سوگ سپری کردم و در آستانه مرحله پذیرش هستم هفته ای لاقل دو مرتبه سر قبر میروم هر روز برای ایشان دعا و زیارت ونماز می‌خوانم دیشب خواب دیدم که ایشان با فرد دیگری در عالم خواب ازدواج می‌نماید و من هم آنجا حضور داشتم و به من اعلام کرد که شرعا من با شما ارتباطی ندارم و من مرتب آرزوی مرگ‌میکنم که در طبقه دوم قبری که برایشان خریده ام خاک شوم ناامید هستم و احساس تنهایی میکنم از هیچ چیز لذت نمی‌برم زود عصبانی میشوم بااینکه دو تا از فرزندانم در کنار من هستند اما خیلی نگران آینده بچه ها هستم از نصیحت بدم میاد همه جای خانه برایم خاطره است در اتاق خوابمان بر روی تخت خواب اینقدر گریه میکنم که گاها احساس میکنم فک ام بی حس شده در طول روز کارهایم پیگیری مینمایم اما دلتنگی و سردرد و ناسپاسی که چرا خدا ایشان از من گرفت بر سر دو راهی مانده‌ام و اگر آینده بچه ها و امید آنها به من نبود شاید اجازه به خود نمی‌دادم که تا چهلم اش زنده بمانم حتی گاها به ذهن ام می‌رسد بروم اعضا بدنم را هدیه کنم به بیماران نیازمند تا جسم ام در کنار همسرم آرام گیرد من و خانم ام یک سال اختلاف سن داریم من ۵۴دایشان ۵۳ سال و دخترانم به ترتیب ۲۶ سال و ۲۱ سال و پسرم ۱۶ سال میباشد لطفا راهنمایی نمایید چگونه میتوانم به خودم برای کنترل افسردگی و استرس کمک‌نمایم .
ممنون از شما خسته نباشید.من مطالبی که میخواستم پیدا کردم
با درود من در شیراز زندگی میکنم و حدود دو ماه است همسرم به علت سانحه تصادف در حین عبور از جاده با ماشین عبوری آن هم زمانی که با بچه ها با هم بودیم در حین مسافرت از بین رفت سه تا فرزند دارم دو تا دختر که تهران دانشجو هستند و مشاوره می‌روند و فرزند پسرم که دانش آموز با ۱۶ سال سن شیراز مشاوره می‌رود و من به علت رابطه خیلی صمیمی با خانم ام که همکار فرهنگی بوده و هر دو بازنشسته شدیم اما متاسفانه او را از دست دادم خیلی ناراحتم اختلال دارم به خاطر صحنه تصادف شب ها یا حتی روز خوابم دچار اختلال شده زیاد گریه میکنم مراحل انکار و خشم و چانه زنی سوگ سپری کردم و در آستانه مرحله پذیرش هستم هفته ای لاقل دو مرتبه سر قبر میروم هر روز برای ایشان دعا و زیارت ونماز می‌خوانم دیشب خواب دیدم که ایشان با فرد دیگری در عالم خواب ازدواج می‌نماید و من هم آنجا حضور داشتم و به من اعلام کرد که شرعا من با شما ارتباطی ندارم و من مرتب آرزوی مرگ‌میکنم که در طبقه دوم قبری که برایشان خریده ام خاک شوم ناامید هستم و احساس تنهایی میکنم از هیچ چیز لذت نمی‌برم زود عصبانی میشوم بااینکه دو تا از فرزندانم در کنار من هستند اما خیلی نگران آینده بچه ها هستم از نصیحت بدم میاد همه جای خانه برایم خاطره است در اتاق خوابمان بر روی تخت خواب اینقدر گریه میکنم که گاها احساس میکنم فک ام بی حس شده در طول روز کارهایم پیگیری مینمایم اما دلتنگی و سردرد و ناسپاسی که چرا خدا ایشان از من گرفت بر سر دو راهی مانده‌ام و اگر آینده بچه ها و امید آنها به من نبود شاید اجازه به خود نمی‌دادم که تا چهلم اش زنده بمانم حتی گاها به ذهن ام می‌رسد بروم اعضا بدنم را هدیه کنم به بیماران نیازمند تا جسم ام در کنار همسرم آرام گیرد من و خانم ام یک سال اختلاف سن داریم من ۵۴دایشان ۵۳ سال و دخترانم به ترتیب ۲۶ سال و ۲۱ سال و پسرم ۱۶ سال میباشد لطفا راهنمایی نمایید چگونه میتوانم به خودم برای کنترل افسردگی و استرس کمک‌نمایم .
مطلبتون بسیار مفید بود